بازی با جاروبرقی
یک روز که مامان بزرگ داشت خونه رو جاروبرقی می کشید، من از جارو برقی ترسیدم و گریه کردم. مامان بزرگ هم برای این که ترس من از جاروبرقی از بین بره، اون جارو رو کنار من گذاشت تا باهاش بازی کنم. منم بهش دست زدم و دیدم بله، چیز خطرناکی نیست و نباید ازش بترسم.
جدیدا گاهی این طوری می کنم، شاید مقدمه برای ایستادن باشه:
و این هم عکس های من و جاروبرقی:
جدیدا گاهی این طوری می کنم، شاید مقدمه برای ایستادن باشه:
و این هم عکس های من و جاروبرقی:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی