اولین ماه رمضان زندگی من
وقتی من ۴.۵ ماهه شدم، ماه رمضان شروع شد. تو این ماه، وضعیت ناهار و شام مامان و بابا فرق کرده بود و مامان ناهارش رو غروب ها می خورد و می گفت این افطاریه پارسایی. قبل از تاریکی هوا، هم هیچی نمی خورد و می گفت روزه هستم. من که فعلا کوچولو هستم و نمی تونم روزه بگیرم، ولی ایشالله وقتی به سن تکلیف رسیدم، منم همراهشون روزه می گیرم و پای سفره افطار، روزه مو باز می کنم.
اینم عکس من کنار شله زردهای خوشمزه ای که مامانم برای افطار درست کرده بود:
و اینم عکس من کناره سفر افطار تو خونه مامان بزرگ و بابابزرگ در اولین ماه رمضون عمرم:
اینم عکس من کنار شله زردهای خوشمزه ای که مامانم برای افطار درست کرده بود:
و اینم عکس من کناره سفر افطار تو خونه مامان بزرگ و بابابزرگ در اولین ماه رمضون عمرم:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی