واکسن شش ماهگی
فردای روزی که شش ماهم کامل شد، بابا و مامان منو سوار ماشین کردند و بردند مرکز بهداشت که واکسن بزنم. در اتاق واکسن مرکز بهداشت به دلیل حفظ بهداشت، مامانم دو تا زیرانداز یک بار مصرف رو تخت انداخت و منو رو اونها خوابوند، بعد یه خانوم روپوش سفیدی اومد و یه قطره به من داد بخورم، که من از همون لحظه قطره خوردن شروع به گریه کردم. بعد مامان یه پامو گرفت و اون خانوم به پای من آمپول زد که دیگه گریه ام فوران کرد. مامان به من برای آروم شدن، پستونک داد و فورا منو گذاشت تو کرییر و برد بیرون مرکز بهداشت که من دیگه آروم شدم و گریه ام تموم شد. بابا هم در این میون رفت و چند تا قطره مولتی ویتامین و قطره آهن از مرکز بهداشت برام گرفت. کلن هم اون روز مامان هر چهار ساعت چهار ساعت به من قطره استامینوفن می داد که تب نکنم. خداروشکر، مشکلی برام بعد واکسن پیش نیومد و حالم خوب بود.
اینم عکس من بعد از واکسن زدن تو ماشین که کلی هم بهم قطره های مولتی ویتامین و آهن دادند که بخورم و بهتر رشد کنم و بزرگ شم.
اینم عکس من بعد از واکسن زدن تو ماشین که کلی هم بهم قطره های مولتی ویتامین و آهن دادند که بخورم و بهتر رشد کنم و بزرگ شم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی